مدح و مرثیۀ امام جواد علیهالسلام
امــام الـهـدی، یا جـواد الائـمّـه ولـیِّ خــدا، یــا جــواد الائـمّــه سپهر کرم، ابر رحمت، یم جود مـحـیـط سـخـا، یا جـواد الائـمّه چه گویم به وصفت که فرموده آن را بـه قـرآن خـدا، یا جـواد الائـمّه به کشتیّ ایمان در امواج طوفان تـوئـی نـاخـدا، یا جـواد الائـمّه چه در هفت گردون چه در هشت جنّت تـوئـی مـقـتـدا، یا جـواد الائـمّه سماواتیان راست مدح تو، بر لب به صبح و مسا، یا جواد الائمّه بود نقش خاک ره کـاظـمیـنت رخ اولــیــاء، یـا جـواد الائـمّـه ز شاهیست عارم که در آستانت گـدایـم گــدا، یــا جـواد الائـمّـه بود بی ولای تو طاعات عـالم سـراسـر هـبـا، یا جـواد الائـمّه اگر بود واقف ز علمی که داده تـو را کـبـریـا، یا جـواد الائـمّه نه بگشودی اندر برت پور اکثم لب خویش را، یا جـواد الائـمّه گرم سر جدا گردد از تن، نگردد دل از تو جـدا، یا جـواد الائـمّه بغیر از خدا هر که گوید ثنایت بـود نـا رسـا، یـا جـواد الائـمّـه خـدا داد پاسخ به هر بیـنوا کو تو را زد صدا، یا جواد الائـمّه به بازار محـشـر ولای تو آرم به روز جـزا، یـا جـواد الائـمّه ثنای تو گویم عطا از تو جویم به هر دو سرا، یا جـواد الائـمّه رهایی به مهر تو خواهم که گشتم اسـیـر هــوا، یـا جــواد الائـمّـه خوش آن ملتجی را که در آستانت کـنـد الـتـجـاء، یـا جـواد الائـمّه جوادی، جوادی، گدایم، گـدایم عطا کن، عطا، یا جواد الائـمّه بخوان جانب کاظمینم وز آنجا بـبـر کـربــلا، یا جـواد الائـمّـه بمانم، بمیـرم سپس زنده گردم به مـهـر شـما، یا جـواد الائـمّه به جان پیمبر به زهرای اطهر به بـابت رضا، یا جـواد الائـمّه مرا تا ابـد از صف دوستـانت مگـردان جـدا، یا جـواد الائـمّه گرفتم که راندیّ و راهم ندادی روم در کـجـا، یا جـواد الائـمّـه تهی دستم و هستیم هست، تنها گـنـاه و رجـا، یـا جـواد الائـمّـه قدم گشته خم، پا فرو مانده در گل ز بـار خـطـا، یـا جـواد الائـمّـه به یاد تو اشک از بصر میفشانم به صبح و مسا، یا جواد الائمّه دریغـا که از یـار نامهـربـانت کشیدی چـهها، یا جـواد الائـمّه تو را کشت، آخر به فصل جوانی ز زهـر جـفـا، یا جـواد الائـمّـه تو را کشت، اما لب تشنه آخر نـدانـم چــرا؟، یـا جـواد الائـمّه ز بس ناله کردی در آن حجره تنها فـتـادی از پـا، یا جـواد الائـمّـه ولی دیگر از جسم پاکت نشد سر جــدا از قـفـا، یـا جـواد الائـمّـه به قربان جسمی که گردید او را کـفـن بــوریـا، یـا جـواد الائـمّه به قربان آن سر که میخواند قرآن به طشت طلا، یا جـواد الائـمّه به قربان آن رخ که شد شسته با خون به دشـت بـلا، یـا جـواد الائـمّه ببین نخل میثم که بر داده عمری بـوصف شما، یا جـواد الائـمّـه |